تهدیدی که به فرصت تبدیل شد؛

حسین براتی پژوهشگر اجتماعی از حقایق نهان و آشکار اغتشاشات و حوادث اخیر می گوید

حوادث و اغتشاشات اخیر، تهدیداتی را برای امنیت کشور بوجود آورد که بی تردید شنیدن و انجام فرامین رهبری در خصوص شناخت دشمن و راه های برون رفت از تلاطمات حاصل تفکرات آنان موضوعی بود که نیاز به بررسی دقیق از سوی کارشناسان این حوزه بود. در همین راستا مصاحبه اي باحسين براتي محقق وپژوهشگرمسائل مذهبي واجتماعي انجام شد.
اشتراک گذاری:
لینک کوتاه
تصویر حسین براتی پژوهشگر اجتماعی از حقایق نهان و آشکار اغتشاشات و حوادث اخیر می گوید

به گزارش خبرنگاران گروه جامعه گزارش خبر، حوادث و اغتشاشات اخیر، تهدیداتی را برای امنیت کشور بوجود آورد که بی تردید شنیدن و انجام فرامین رهبری در خصوص شناخت دشمن و راه های برون رفت از تلاطمات حاصل تفکرات آنان موضوعی بود که نیاز به بررسی دقیق از سوی کارشناسان این حوزه بود. در همین راستا مصاحبه اي باحسين براتي محقق وپژوهشگرمسائل مذهبي واجتماعي انجام شد.

نقش جوانان دهه هشتادي دراتفاقات اخيركشورچه بود؟

حوادث و اغتشاشات اخير دركشور اگرچه پرده ازتوطئه هاي دشمنان خارجي و داخلي برداشت و مردم را بيشتر نسبت به برخي حقايق اشنا كرد، اما خسارات جبران ناپذيري از جمله شاهدت چندين تن ازحافظان امنيت و همچنين برهم خوردن امنيت رواني عموم جامعه را د رپي داشت.

برخي براين عقيده اندكه اعتراضات اخير منسوب به دهه هشتادي هاست درحالي كه چنين نيست و مسئله اصلي اين بودكه دهه هشتادي ها چون فاقد تجربه سياسي بودند يك بازيچه شدند برای دشمنان و به ميدان آمدند درواقع دهه هشتادي ها بازيگراني نو براي ايجاديك طرح تكراري بودند.

البته دشمنان موضوعاتي چون حجاب، گشت ارشاد، فوت مهسا اميني و امثالهم را دستاويزي براي تحريك دهه هشتادي ها كردندكه بتوانند به هدف خود برسند.

البته موضوع حضور دهه هشتادي ها بايد توسط روانشناسان اجتماعي مورد بررسي قرارگيرد چون اگر از زاويه آسيب هاي اجتماعي بخوايم بررسي كنيم، مي بينيم اكثر نوجوانان دهه هشتادي كه در اغتشاشات حضور داشتند دچار آسيب هاي اجتماعي ازجمله فرزند طلاق بودن، دچار دورافتادگي از تعاليم ديني شدن، مجازي زده بودن،و يامبتلا بودن به آسيب هاي رواني متعدد هستند، البته مواردي كه ذكركردم براساس داده هاي آماري است.

مفهوم (زن زندگي ازادي ) از نظر اغتشاش گران چيست؟

آن دسته از اشخاصي كه براي مفهوم زن زندگي ازادي به خيابان آمده اند سبك زندگي ديني قبول ندارند و آن را حيات در قفس مي دانند و تصور مي كنند با برداشتن روسري و تردد در جامعه بدون حجاب مي توانند نظام را واداركنندكه آنان را به رسميت بشناسند اين درحالي است كه رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه اي درمورد مسئله هويت باره اتاكيد فرمودند كه (دشمن هويت مارا مورد هدف قرار داده) و دقيقاجايگاه هويت دراين نقطه نقش پيدا مي كند.

اين جريان دقيقا به دنبال آن است هويت اسلامي و انقلابي را از رسميت خارج كنند چند روز پيش كليپي رو ديدم كه شخصي تعدادي كاغذ با يك گيره سربين دختران كه براي اعتراض به خيابان ها آمده اند پخش مي كندو روي اون تيكه كاغذ نوشته بود ( چقدر موهاي شمادختران سرزمينم ايران را زيبا كرده). همين يك جمله نشان دهنده اوج كوته فكري اشخاصي است كه شعار زن زندگي ازادي سر مي دهند چون فقط از نظر آنان دقيقا مفهموم ازادي برهنگي است.

ازنظردشمنان اتفاقات اخيركشوريك جنبش است؟ آيا اين نظريه صحيح است؟

خير. اتفاقات اخيريك جريان است نه جنبش چون جنبش داراي ايدئولوژي، تفكر، رهبري، بدنه اجتماعي قابل قبول و اعمال معقول است درحالي كه اين جريان به شورش، طغيان، آشوب شبيه بود نه يك جنبش معقول و موجه با رهبري واحد و اهداف از پيش تعيين شده بنابراين اين جريان نه تنهاجنبش نيست حتي اعتراض هم نيست بلكه يك اغتشاش تمام عياراست و بس.

دليل شما از اينكه كساني كه به خيابان ها آمده بودند اغتشاشگر بودند نه معترض چيست؟

چون كساني كه به خيابان ها آمده بودند برخلاف معترضان واقعي كه سعي مي كنند چارچوب هاي مطالبه و ظواهر آن راحفظ كنند دست به خشونت هاي غليظ زدند ديديم كه اين جريان به سمت خشونت هاي بي سابقه خياباني حركت كردند. البته ناگفته نماندكساني كه ابرازخشونت كردنددودسته بودند يك دسته ادم ها وعناصرگروهكي بودند كه تعارفي باتوده مردم نداشتند و بويي از اخلاق و انصاف نبرده بودند و خيلي بي پروا حمله مي كردند و صحنه هاي تلخي راخلق كردند و يك دسته نسل نوجوان وجواني بود كه هيجان زده و دچار توهم نسبت به حاكميت كه قتلي صورت گرفته و بايد انتقام بگيرد بود البته تمام اين موارد سازمان دهي شده وگروهكي بود درحالي كه اعتراض مقبول سعي در پرهيز از خشونت دارد تا موجه و معقول جلوه كند كه مثل اعتراض فرهنگيان، كارگران كه درچارچوب قانوني اعتراض كردند و مطالبه گري كردند كه الحق والانصاف به اعتراض آنان پاسخ داده شد و مشكلشون حل شد بدون هيچ درگيري واتفاق ناگواري بنابراين تمام اقشار كشورعزيز ايران از ازادي بيان برخور دارند.

جايگاه واقعي رسانه هاي فارسي زبان معاند درفرماندهي اغتشاشات چه بود؟

زمين بازي اصلي درجنگ هاي موج چهارمي كه رسانه هاي معاند فارسي زبان فرماندهي آن را در اغتشاشات ايران برعهده گرفتند ذهن جامعه هدف است و تلاش مي كنند با ابزار و روش هاي مختلف ازجمله دروغ پراكني و تحريف حقايق، ايجاد توهم اكثريت، القاءحمايت گسترده خارجي، رو به اضملال بودن حاكميت و…. شناخت آنان رانسبت به محيط پيراموني مهندسي كنند درواقع دريك كلام ميشودگفت نقش رسانه هاي معاندفارسي زبان تبديل اعتراض مدني مسالمت آميز به آشوب و اغتشاش و همچنين فرماندهي اغتشاشات با طراحي و هدايت اشوب هاست.

اين رسانه ها مي خواهند موجب تغيير ماهيت اعتراضات و افزايش سهم خشونت در آن شده و تصويرتحريف شود و موجب ايجاد توهم نزد مخاطبين شوند.

بطوركلي اگراعتراضات شكل گرفته را بستري براي موج سواري اين رسانه ها در راستاي شكل گيري يك جنگ تمام عيار موج چهارمي عليه كشور بدانيم فهم اين نكته اسان خواهد شد كه (توهم زايي) ازجمله مهمترين كارويژه هاي اين رسانه ها به عنوان ركن اصلي جنگ هاي موج چهارمي با محوريت جنگ شناختي است.

اين رسانه ها برخلاف ويترين زيبا وفريبنده كه درمورد آزادي بيان و گردش آزاد اطلاعات نمايش مي دهد عملا با اتخاذ شيوه استبدادخبري با تمام توان سعي در وارونه نمايي و سمت وسودادن به درك و شناخت جامعه مخاطب براساس اهدافي تعيين شده دارند.

اين رسانه ها ازجمله رسانه بي بي سي، راديوفردا و …مي خواد به مخاطبين القاءكندكه اعتراضات شما درصدر اخبارجهاني قرارگرفته و ازاين رهگذر آنان را مجاب به ادامه اعتراضات و اغتشاشات كنند حال انكه درعالم واقعيت تيتر عموم رسانه هاي خارجي موضوعات معماري ازجمله منازعه غرب با روسيه، بحث جدي بحران غذا وانرژي ويااحتمال بروزجنگ اتمي و….به عنوان دغدغه اصلي كشورهاي غربي درگيربودم درانواع بحران هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي است.

آيا دشمنان نظام براي براندازي دچاراشتباه محاسباتي درسوءاستفاده ازفوت خانوم مهسااميني شدند؟چرا؟

بله دقيقا. درتاريخ سابقه داشته كه دشمنان يك كشور از فوت يك نفر به دنبال براندازي آن نظام باشند درمورد فوت اين خانم حتي اگر فرض كنيم كه پليس امنيت اخلاقي دچارخطا شده است، خطاي سهوي و غيرساختاري بخشي ازحاكميت تا انكاركليت حاكميت فاصله بسيارزيادي دارد.

سوال اين است چگونه عده اي ازهمان نقطه اغازبه نقطه پايان رسيدند؟ اينكه رهبرمعظم انقلاب حضرت امام خامنه اي مي فرمايند ( طراحي شده بود ودست خارجي دركاراست واين مرگ دستاويزي بيش نبوده) به خاطر همين است در هر اعتراضي اگر كل حاكميت نفي شود ديگراعتراض نيست، براندازي است! بين ادعاي ابتدايي و شعارهايي كه چند روز بعد سر داده شد فاصله بسيار زيادي وجود دارد و مطالبات ناگهان راديكال شده و به سمت اصل ساختار مي رود، اين ها نشان مي دهند ادعاها مربوط به يك طرح اجتماعي مثل پليس امنيت اخلاقي نيست و غرض چيز ديگري بوده است. اين ها مسيري خشونت آميز و بي رحمانه درپيش گرفتند و حرف هايي كه بايد در انتهامي زدند را ابتدا زدند به هرحال بااين نابخردي دست حاكميت براي مواجهه سخت بازگذاشتند كه البته روشدن دست دشمنان درهمه اين موارد اول بخاطر لطف خداوند و عنایت امام زمان(عج) به اين كشور و انقلاب عزيزمان بوده و دوم بخاطر سياست،كياست وتدبير به موقع رهبرعزيزمان پدر امت مسلمان حضرت امام خامنه اي بوده است.

البته بدون شك اگر رهبري ايشان وتدبيربالاي ايشان درچنين مواردي نبودمطمئنا تابه الان اثري ازانقلاب اسلامي نمانده بود.

بنظرشما راه هاي جلوگيري ازسوءاستفاده معاندين ودشمنان ازحوادثي ماننداتفاقات اخير چيست؟

راه اول بنانهادن گفت وگوي حداكثري است چون گفت وگو فضا را آرام مي كند البته ناگفته نماند جريان انقلاب دستش از استدلال، عقلانيت ومنطق پراست و ازهيچ مواجهه و تقابلي نمي ترسد.

من جوان انقلاب و امثال من اهل نزاع، خشونت و هتاكي نيست و به قدري استدلال داريم كه بتوانيم ان را را در هر گفت وگويي عرضه كنيم. بنابراين گفت وگوي وكرسي آزادانديشي مزيت نسبي ما نسبت به طرف مقابل است. البته بايد خطوط قرمزطرفين مشخص شود و هيچكدام ازخطوط قرمز ديگري رد نشود ضمنا اين ايده درامتداد طرح كرسي هاي آزادانديشي و نگاه گشوده رهبرمعظم انقلاب نسبت به عرصه هاي اجتماعي است. همچنين با اين حركت سياست تفاوت و تكثر نيزظهور پيدا مي كندكه نگاه رسمي و غالب نگاه امام است و نگاه هاي ديگر در چارچوب هايي مشخص برتابيده مي شوند وبايد درعرصه گفتگو سخنشان شنيده شود.

يكي ديگر از راه ها بازسازي ساختارهاي مولد تعارض است يعني اين ماجرا ريشه ساختاري نيزدارد همان چيزي كه رهبرمعظم انقلاب فرمودند: "بازسازي انقلابي ساختار فرهنگ"جنبه ساختاري به اين برمي گردم كه مثلا ما در موقعيتي به سرمي بريم كه درآن شبكه هاي اجتماعي غربي مثل اينستاگرام حاكم هستند و اين يك بستر ساختاري براي نفوذ و تنش ايجاد مي كند، تاوقتي فضاي مجازي غربي برما غالب و حاكم باشد يك مجراي گسترده براي نفوذ در اختيارغرب است و تاوقتي اين فضا رهاست و در اختيار دشمن است ما هر روز بايد منتظر تنش و تكانه باشيم. و اين يك نقص ساختاري است كه موجب رخنه فرهنگي مي شود. اكنون بخشي ازمصاحبه باجواناني كه دراغتشاشات حضورداشتند نشان مي دهدكه اين افراد در واقع اسراي اينستاگرام بودند و انجا افكارشان كارسازي مي شد و تحريك و تشويق مي شدند اين يعني بخشي از نسل جوانان ما توسط شبكه هاي اجتماعي غربي بلعيده مي شوند و البته اين حاصل سوءمديريت دراين فضا است كما اينكه دربند هفتم بيانيه گام دوم انقلاب مقام معظم رهبري فرمودند: "بايدجلوي نفوذ سبك زندگي غربي را گرفت"حال انكه يكي از مجاري و مداخل نفوذ سبك زندگي غربي همين شبكه هاي اجتماعي غربي است كه موجب اثرپذيري حداكثري دهه هشتادي هامي شود و اين بدين معني است كه اتفاق درفضاي مجازي مدت هاپيش رخ داده و امروز درخيابان فرصت ظهور پيداكرده است.

البته قابل ذكراست كه دربرخي ساختارهاي فرهنگي اختلال وجود دارد كه مقام معظم رهبري به اين موضوع نيزمدت ها پيش اشاره كرده بودنديعني برخي از اين ساختارها كم بازده ، روبه عقب و اسير ديوان سالاري هستند. واقعيت اين است كه ساختارها آنچنان كه بايد ارزش ها راباز توليد و نمايان نمي كنند ازجمله نظام آموزشي دربرخي مدارس وحوزه هاي علميه و دراين صورت است كه حتي مي توانيم ازخيلي ازمعترضان نيز جذب داشته باشيم.

گرچه اكنون آشوب ازخيابان هارخت بربسته است امامنافذ آشوب و مولدهاي آشوب با رفتار زيرپوستي و پنهاني كه هر چند وقت يكبار تنش ايجاد ميكند پا برجاست. همانطور كه رهبر معظم انقلاب خواستند بايد از نظرساختاري اصلاحاتي را انجام داد تابرخي دهه هشتادي هاي كه معلول بي كفايت هاي ساختاري هستند نيز دچار اشتباه نشوند اين هامتهم نيستند و معلول ساختار اشتباه هستند.