به گزارش گروه جامعه پایگاه خبری گفتمان فارس، «سید محمّدرضا موسوی فرد» عضو هئیت علمی دانشگاه در یادداشتی بهعنوان «جنگ زرگری اصلاح طلبان و اصولگرایان؛ دشمن واقعی امنیت ایران با رمز های حفظ انسجام ملی، اقتدار ملی» آورده است؛
مقدمه
بنا به برخی روایاتی که این روزها مرسوم است فعل و انفعالات دوران معاصر که نه تکذیب می کنیم و نه تایید رویدادهای آخر زمانی شبیه است در زمانیکه که بیش از هر زمان دیگری در تاریخ غرور انگیز سرزمین مادری یعنی ایران دشمنان طمعه به تجزیه ایران دارند و از منظر دینی ایران تنها کشوری است که الم مبارزه با استکبار جهانی را با نام اسلام واقعی و مذهب تشیع در دست گرفته است وحدت ملی و انسجام ملی می تواند یکی از مهمترین عنصر نگه دارنده این وضعیت می تواند قلمداد گردد از دید وطن پرستان و از دید مذهبیون نیز که اشاراتی شد پس هر حرف ، عمل و رویکردی که به آن ضربه بزند می توان گفت چیزی جز ندای دشمن خواسته یا ناخواسته نیست. اینجاست که باید بین وطن پرستان واقعی اعم از ملی گرای لیبرال ، یا مذهب گرا واقعی با نمونه های فیک آن در بازار سیاست تمایز جدی قائل شویم چرا که در غیر اینصورت خواسته یا ناخواسته به ضرر امنیت و منافع ملی توپ را در زمین دشمن بازی می کنند از این روست که جنگ زرگری سیاسی زیبنده توصیف چنین وضعیتی ست.
بیانه ۲۶ مردادماه جبهه اصلاحات
با رعایت اصل بی طرفی کامل و هرگونه قضاوت مغرضانه؛ بیانیه جبهه اصلاحات ایران در ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، با تأکید بر ضرورت تغییرات بنیادین در ساختار داخلی و سیاست خارجی کشور، خواستار تحقق موارد ذیل به صورت فوری و عملیاتی شده است:
در حوزه داخلی، این بیانیه بر عفو عمومی، رفع محدودیت از شخصیتهای سیاسی نظیر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، و پایان دادن به سرکوب منتقدان به عنوان پیششرطهای اساسی بازسازی اعتماد ملی و ترمیم شکاف میان ملت و حاکمیت تأکید کرده است. همچنین تغییر گفتمان حکمرانی به سمت توسعه ملی با محوریت رفاه، آبادانی و کرامت شهروندی به جای اولویتدهی به منازعات ایدئولوژیک، انحلال نهادهای موازی، اصلاح نهادهای انتصابی، پایان بخشیدن به چندگانگی در تصمیمگیریها و بازگرداندن اختیارات قانونی به دولت از دیگر خواستههای این بیانیه است.در بخش نظم و امنیت، بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها و خروج آنان از عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، بازنگری در سیاستهای امنیت داخلی با هدف حفظ توان دفاعی بازدارنده، کاهش نگاه امنیتی به جامعه و حذف نگاه گزینشی «خودی و غیرخودی» مورد درخواست قرار گرفته است. در عرصه رسانه و حقوق اجتماعی، اصلاح سازمان صداوسیما، لغو سانسور، گسترش آزادی بیان، اصلاح قوانین تبعیضآمیز علیه زنان و پایان دادن به خشونت سیستماتیک علیه آنان از جمله محورهای اصلی این بیانیه است.
برخی سوالات منتقدانه از جریان اصلاح طلبی
- آیا در حالت آتش بسی که در قالی یک جنگ عقیدتی و هویتی هستیم که دشمن آشکارآ خواستار تجزیه ایران است اگر حتی میهمن پرست و به اصطلاح روشنفکر باشید با دیدی سازه انگاره انه در جنگ هویتی که هر لحظه احتمال دارد چنین موضع گیری چه ضرورتی داشت اگر دشمن بخواهد از اغتشاش داخلی بهره ببرد و با قدرت نظامی حمله کند بر اساس کدام متر و معیار برخی از خواسته های شما از آن جلوگیری می کند؟
- بله درست است اشکالات ساختاری و رویکردی بسیار وجود دارد که باید آسیب شناسی و رفع گردد ولی آیا آلان زمانش است اینکه برخی خواسته های شخصی را در قالب اعلامیه حزبی مطرح کنید که توپ در زمین دشمن برای بهره برداری باشد آیا آلان زمانش است؟
- آیا شما که به فکر پیشرفت ایران هستید و مدعی اید آیا پس از این همه هزینه :تعلیق داوطلبانه نسخه آزمایش پس داده از گذشته نیست؟
- مگر در حالت مذاکره به سرزمین مادری شما حمله نشد چه پاسخی دارید؟
- پس از اتفاقات 1401 کدام گشت ارشاد یا نهاد حاکمیتی به بانوان متعرض شده است و به حجاب آنها گیر داده است آلان شما چنین مدعی هستید؟
و... دهها سوال بی جواب دیگری که می تواند ثابت کند چیزی جز جنگ زرگری نیست؟
از منظر دیگر سیاسیون و روشنفکران برخی از فعالان سیاسی با احتیاط نسبت به پیشنهادهایی مانند عفو عمومی در شرایط کنونی واکنش نشان دادهاند و هشدار میدهند که تکرار تجربیات گذشته بدون درسآموزی از اشتباهات پیشین، نمیتواند نتیجهبخش باشد. آنان تأکید دارند که بدون اصلاحات ساختاری عمیق و اتخاذ تصمیمات شجاعانه، هرگونه بحث دربارۀ آشتی ملی ممکن است به عملی نمایشی و فاقد تأثیر ماندگار تبدیل شود. همچنین نگرانیهایی مطرح شده که انتشار این بیانیه در فضای سیاسی کنونی ممکن است به مخالفان اصلاحطلبان فرصت دهد تا با استفاده از آن، هزینههای سیاسی بیشتری را به این جریان وارد کنند.
اقدامات تخریبی اصوالگرایان پس از جنگ 12 روزه
پس از جنگ ۱۲ روزه تحمیلی علیه ایران ، جریان اصولگرا مواضع انتقادی تندی را نسبت به دولت دکتر پزشکیان اتخاذ کرد. این جریان با انتشار نقطه نظرات در فضای مجازی و رسانه ها، دولت را مسئول اصلی مشکلات معیشتی و اقتصادی دانست و عملکرد آن را زمینهساز تقویت مواضع دشمن خواند. اصولگرایان همچنین با هشدار درباره نفوذ عوامل بیگانه، بر ضرورت وحدت ملی و عزم راسخ در برابر تهدیدات خارجی تأکید کردند.در ادامه، حملات سیاسی این جریان به شخص رئیسجمهور معطوف شد. آنان با طرح موضوع "عدم کفایت سیاسی"، پزشکیان را با بنیصدر مقایسه کرده و مشروعیت وی را زیر سؤال بردند. طرح استیضاح رئیسجمهور به بهانه عملکرد ضعیف اقتصادی و مدیریت بحران انرژی در دستور کار قرار گرفت، برنامههایی برای استیضاح چند وزیر کلیدی نیز پیگیری شد. این حملات که با استفاده از ظرفیت مجلس و شبکههای اجتماعی انجام میگرفت، با ادبیاتی تند و نوعا تحریکآمیز همراه بود.می توان شاهد بود در برابر این مواضع، رهبری انقلاب و جریانهای معتدل اصولگرا واکنش نشان دادند. مقام رهبری با انتقاد از فضاسازیهای تخریبی، بر ضرورت وحدت و انسجام نیروهای نظام تأکید کردند. چهرههای شاخص جریان معتدل نیز اینگونه رفتارها را عامل تفرقهافکنی دانسته و بر حمایت از گفتمان وحدت پای فشردند.سرانجام، رویکرد مسلط نظام بر محور وحدت و انسجام درونی تثبیت شد. رهبری نظام و جریان اصلی اصولگرا با توصیه به کاهش تنشهای سیاسی، مسیر تعامل و وفاق ملی را در مقابل تقابل و تخریب ترجیح دادند. این سیاست موجب تعدیل فضای سیاسی کشور و جلوگیری از تشدید بحرانهای داخلی گردید.
برخی سوالات منتقدانه از جریان اصولگرایی
- آقایان اصولگرا و به اصطلاح پایداری مگر شما نمی دانید مشکلات بحران اقتصادی و انرژی حاصل مدیریت چندین ساله است چگونه و به کدامین مجوز آنرا به یک شخص نسبت می دهید؟
- آقایان اصولگرا و به اصطلاح پایداری مگر خود را ذوب در ولایت و اسلام معرفی نمی کنید چگونه است در سخنرانی (2شهریورماه 1404) رهبری از فرد رئیس جمهوری که شما بنی صدرش خواندید؟ به صراحت تشکر نکردند پاسخ شما چیست؟؟؟
- آقایان اصولگرا مگر حفظ وحدت و انسجام ملی خواسته اصلی رهبر انقلاب نیست که بارها بر آن پس از جنگ 12 روزه تاکید کرده اند چرا چنین خوراک دشمن را آماده می کنید؟
اینجا هم معتقدم و... دهها سوال بی جواب دیگری که می تواند ثابت کند چیزی جز جنگ زرگری نیست؟
برآیند تحلیلی
در شرایط حساس کنونی که دشمنان خارجی با طمع تجزیه ایران عزیز، کوچکترین تفرقهای را برای پیشبرد اهداف شوم خود مغتنم میشمارند، تحلیل حاضر نشان میدهد که منازعات سیاسی جاری بین جریانهای مختلف بیش از آنکه ماهیت اصولی و سازنده داشته باشد، به جنگ زرگری میماند که تنها به دستاویزی برای بهرهبرداری دشمن تبدیل خواهد شد.از یکسو، طرح بیانیههایی با خواستههای بنیادین در زمانی که کشور نیازمند وحدت کلمه است، اگرچه ممکن است به ظاهر حاوی نکات اصلاحی باشد، اما در عمل به ایجاد تفرقه و اغتشاش فکری دامن میزند. این پرسش مطرح است که آیا زمان مناسبی برای چنین مطالباتی است و آیا این اقدام توپ را در زمین دشمن قرار نمیدهد؟از سوی دیگر، جریانهای تندرو نیز با انتقادات غیرسازنده و شخصیسازیهای بیمورد، به جای تقویت وحدت ملی، عملاً به دشمن کمک میکنند. نسبت دادن مشکلات ساختاری و ریشهدار اقتصادی به یک دولت خاص و زیر سؤال بردن مشروعیت رئیسجمهور منتخب مردم، نه تنها خلاف انصاف است، بلکه نقض آشکار توصیههای مکرر مقام رهبری در خصوص حفظ وحدت و انسجام ملی پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه محسوب میشود. برآیند تحلیلی حاکی از آن است که آنچه امروز در عرصه سیاسی کشور میگذرد، بیش از هر چیزی به جنگ زرگری شبیه است که نتیجهای جز تضعیف اقتدار ملی، تخریب سرمایههای اجتماعی و ایجاد شکاف بین ملت و حکومت در پی ندارد. در این برهه حساس، هوشیاری نخبگان و آحاد ملت در تشخیص دشمن واقعی که در بیرون مرزها کمین کرده و پرهیز از هرگونه اقدامی که به تفرقه بینجامد، ضروری است. وفاق ملی، عقلانیت سیاسی و اجتناب از افراط و تفریطهای جناحی، در کنار قدرت سخت نظامی تنها راه نجات و حفظ ایران سربلند خواهد بود.